ریابه معنای نشان دادن عمل نیک وعبادت خود به دیگران است.یعنی:«ببین ،من برای خدا انجام می دهم»!
ریاموجب باطل شدن اعمال اعمال آدم می شود. مواردزیر می تواند برخی ازجلوه های ریا درنماز باشند:
به خاطرحضور دیگران ،نحوءخواندن خود راتغییر دهیم؛ذکروعملی رابیشترانجام دهیم؛حالت ظاهری خود را
تغییر دهیم؛تظاهر به گریه کنیم و…
شوق بندگی
عبادت حضرت زهرا (ص)یک عبادت نمونه است .مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی خامنه ایی دراین زمینه میفرمایند :حسن بصری که یکی از عباد و زهاد دنیای اسلام است ،درباره فاطمه زهرا (ص)میگوید:به قدری دخترپیغمبر(ص)عبادت کرد و در محراب عبادت ایستاد که پاهای آن بزرگوار از ایستادن درمحراب عبادت ورم کرد.
در روایتی آمده است که حضرت فاطمه (ص)درحال نماز ،ازشدت ترس نفسش به شماره می افتاد
امام حسن مجتبی (ع)درخصوص عبادت آن حضرت می فرمود :آنقدر به عبادت می ایستاد که پاهایش ورم می کرد.
بزرگترین دشمنان
می گویند بزرگترین دشمنان بشر احساسات سرکش و نفس اماره اوست ،هیچ دشمنی به پایه این دشمنی نمی رسد.علت این امراین است که این دشمن به نقطه ای دسترسی دارد و مرکزی را خراب می کند که هیچ دشمن دیگز به آن مرکز دسترسی ندارد،آن نقطه وآن مرکز دستگاه تشخیص وبینش انسان است. آدمی دربرابر هردشمنی با نیروی عقل وتدبیر ایستاد گی می کند واگر دشمنی توانست در مرکز تدبیر و بینش اختلالی به وجود آورد بدیهی است که از هر دشمنی خطرناک تر است.
بسم الله الرحمان الرحیم
مادر طله صفیه نام داشت.نزد حضرت امیر،شروع کرد به نفرین کردن .میگفت:یاعلی خدا بچه های تورا یتیم کندکه بچه های من یتیم کردی!اماحضرت توجه نکردند.شروع کرد به فهش دادن ونفرین کردن،حضرت توجه نکردند.یکی از ااطرافیان حضرت امیرگفت:یا امیرالمؤمنین ،اجازه بده من جواب اورا بدهم،یا اورا طرد کنم،یااورا بزنم.
فرمود:خدای متعال به ما امرنکرده بازن های کافردرگیربشویم ومعترض آنهابشویم،چه برسد به زن مسلمان.یعنی زن کافر،یهودی،نصرانی،بت برست به شماناسزاگفت،معترض او نشو.جواب اورا نده.چه رسد به زن مسلمان.اورا رها کن
روزی اسکندر به دنبال بزرگ قبیله ای میگشت ووقتی اورا یافت که درحال استراحت بود .اسکندرباحالتی غرورآمیزبه اوگفت«توبزرگ وریش سفیداین مردمی؟»پیرمردگفت :«من خدمت گذاراین مردم هستم!»
اسکندرگفت:«اگربخواهم تورابکشم چه میکنی؟»
پیرمردگفت:«خب بکش!خواست خداوندبراین است که به دست توکشته شوم!»
اسکندرگفت:«پس تورانمیکشم تاناتوانی خدارا به تونشان داده باشم.»
پیرمردگفت:«بازهم خواست خداست که بمانم.»
نویسنده هادی قطبی
